ماهي كه گذشت......
آرمينا جونم ا سال و ا ماه و 14روزه توي آخرين پست گفتم كه 1 ماهي نيستيم .يه هفته كه شمال بوديم .بعد از اون با خاله و مامان جون رفتيم دزفول و 15 كه عروسي عمو بود و يكشنبه برگشتيم خونه . حالا از اول واست تعريف ميكنم . همانطور كه گفتم يك هفته كلاردشت بوديم. خاله مرضيه و خاله مهسا و مامان جون و سه تا از دايي هاي خودم وخاله خودم همسفر هامون بودن. 23 نفر بوديم سفر خوبي بود. هوا خيلي سرد بود و بيشتر مه بود يه روزش رو رفتيم درياي نمك آبرود كه خيلي خوش گذ...
نویسنده :
مامان مريم
2:01