دو تا سه ماهگي -اولين سفر
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
هرآنکه روی چو ماهت به چشم بدبیند
برآتش تو به جز جان او سپند مباد
روز اول دو ماهگی رفتیم واکسن دو ماهگیت رو زدیم مامانی فدات بشه اولین بار گریه واقعیت رو دیدم یکی توی پای راستت یکی تو پای چپت ولی خیلی گریه نکردی نگران تب کردنت بودم که شکر خدا این جوری نشد راستی وزنت 4900 بود اگه یکم بیشتر اضافه میکردی بهتر بود باید بیشتر و تند تندشیر بخوری
اولین مسافرت سه نفره مون رو رفتیم .بروجرد نزدیک بود هر چند بیشترش رو خواب بودی ولی خوش گذشت.
این هم عکساشه
اینجا تو ماشینی تمام راه عقب خوابیده بودی
مثل همیشه خیلی خوب بودی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی