هستي مامان وبابا آرمينا هستي مامان وبابا آرمينا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

♥♥♥آرمينا جونمي♥♥♥

عکسهای 6 ماه گذشته.....(2)

آرمینا 3 سال و 3 ماه و 1 روزه   تو خرداد ماه چند روزی خانواده عمو علی از اهواز مهمان ما بودن .   و با وجود آرام و آرمان حسابی بهت خوش گذشت.   و چندوقتی بود که تصمیم گرفته بودیم بریم باغ وحش که عمو اینا که اومدن با هم   رفتیم.و یه روزم رفتیم  پارک که هوا خیلی خوب بود.   آرام گلی     آرمینا گلی     و عکسهای باغ وحش...     بقیه در ادامه مطلب....   دوست داشتی که کالسکه آرام رو خودت ببری   که البته تا ازت غا...
4 آبان 1394

عکسهای 6 ماه گذشته.....

سلااااام . همون طوری که گفتم زود و تند و سریع اومدم با یه عالمه عکسسسسسس. سفره هفت سین سال 1394 عروسی دختر خاله ام خونه عمه جون   حیاط خونه مامان جون رودخونه دز و تو هم که عاشق سنگ انداختن تو آب   بقیه در ادامه مطلب....     خونه خاله بودیم و آجی مبینا از مدرسه اومد و مقنعه اش رو زدی سرت پارک جشنواره بادبادکها در اردیبهشت ماه حیاط خونمون  گلهای نازه  حیاطمون رای عرو...
25 مهر 1394

بعد از ماهها.....

آرمینا من 3 سال و 2 ماه و 19 روزه   سلام دردونه عزیزم   ببخش مامان رو که مدتها نتونستم واست هیچ پستی بزارم   اونم تو این موقع که اوج شیرین زبونیها و شیطنت هات بود   6 ماه گذشت  ....6 ماهی که برای ما روزهای خوبی نبود   اصلا حال و حوصله و دل و دماغ نداشتم که بیام   و اینجا واست بنویسم و عکس بزرام   روزهای سختی رو گذروندیم که خدارشکر الان گذشت و تموم شد    یه مختصر توضیحی درباره این مدت میدم     آخرین پست قبل از فروردین بود.   20 روزی ما دزفول بودیم.تو این مدت چند باری عر...
22 مهر 1394

سومین میلادت مبارک.

آرمینای من ۳ساله  شد. سلام نفس و عشق مامان. دختر قشنگم تولدت مبارک باشه .آرمینای من۳سال پیش چنین ساعتی چشمای قشنگش رو به این دنیا باز کرد. انشالله تولد ۱۲۰سالگیت رو جشن بگیریم. این رو بدون همه زندگی و هستی مامان و بابایی
3 مرداد 1394

پیشاپیش نوروز94 مبارک.

ما پنجشنبه عازم سفر به خوزستان هستیم   تا مطابق هر ساله  نوروز را در کنار خانوادمون بگذرونیم.   تا آخر فروردین اونجا میمونیم.   امسال بیشتر از هر سال میمونیم چونکه چند تا عروسی در پیش داریم   همینجا نوروز 94 رو به همه دوست جونیام تبریک میگم   و آرزوی سلامتی و خوشحالی و خوشبختی   واسه تک تک عزیزانم دارم.     وانشالله که سال خوبی در پیش رو داشته باشید.   درشکفتن جشن نوروز   برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی اندیشه ای پویا و آزادی   و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم...
22 اسفند 1393

آرمینا در اواخر سال 93

آرمینا 2 سال و 7 ماه و 20 روزه     کمتر از یک هفته دیگه به پایان سال مونده.   منم  تبلیت و گوشیم رو خونه تکونی کردم تا عکسهایی   که جا مونده رو واست بزارم.   اینجا یه روز رفته بودیم پارک.یه گل پسر اونجا بود پسر   یکی از همکارای بابا بود .اسمش محمد مسیح بود.   خیلی بامزه و شیرین صحبت میکرد.با هم دوست شدید و تاب بازی کردید.   بقیه در ادامه مطلب....   همیشه عادته وقتی بابایی جوجه کباب درست میکنه   صندلی میزاری و از اول تا آخرش میخوری     اینم یه مدل tv  دیدنه &...
22 اسفند 1393

عکسای دزفول

آرمینا 2 سال و 7 ماه و 20 روزه   5 روز به شهرمون رفتیم.در شراطی که گرد و خاک همه مردم استانمون   رو اذیت میکرد.ولی خدا روشکر تا ما رسیدیم گرد و غبار رفت و تموم شد.   به همه میگفتم پا قدم ما بود   ولی خیلی خدا رو شکر کردم .چونکه واقعا ناراحت بودم از این اوضاع.   دزفول که هر سال این موقع هوای عالی و بهاری داشت   خیلی بی روح بود و همه درختها و پارک ها پر از خاک بود.ما هم به خاطر   آلودگی جایی نرفتیم .دو زوی خونه عمه اینا رفتیم و یه روزم   تو باغ عمو و دو روز خونه مامان جون اینا بودیم.     &...
22 اسفند 1393