عکسهای 6 ماه گذشته.....(2)
آرمینا 3 سال و 3 ماه و 1 روزه
تو خرداد ماه چند روزی خانواده عمو علی از اهواز مهمان ما بودن .
و با وجود آرام و آرمان حسابی بهت خوش گذشت.
و چندوقتی بود که تصمیم گرفته بودیم بریم باغ وحش که عمو اینا که اومدن با هم
رفتیم.و یه روزم رفتیم پارک که هوا خیلی خوب بود.
آرام گلی
آرمینا گلی
و عکسهای باغ وحش...
بقیه در ادامه مطلب....
دوست داشتی که کالسکه آرام رو خودت ببری
که البته تا ازت غافل میشدیم میرفتی تو بلوار
اینجا با آرمان به آهوها نون سنگک میدادید
اینجا قفس خرسها بود که خیلی خوشکل و عظیم الجثه بودن.
تا دیدی آرام رفته بغل مامانش بدو رفتی تو کالسکه اش
و وقتی دورت میدادم ذوق میکردی و واست تعرف میکردم
که کوچولوتر بودی مثل آرام سوار کالسکه میشدی چهرت میشد
یه روز دیگه از طرف سر کار بابایی دعوت شده بودیم .
نیروگاه حرارتی برق شازند
میگفتی اینجا کار باباس
این قسمت گیاهایی رو کاشته بودن که خواص دارویی داشتن
در حال غر زدن