عکسهای 6 ماه گذشته.....
سلااااام .
همون طوری که گفتم زود و تند و سریع اومدم با یه عالمه عکسسسسسس.
سفره هفت سین سال 1394
عروسی دختر خاله ام
خونه عمه جون
حیاط خونه مامان جون
رودخونه دز و تو هم که عاشق سنگ انداختن تو آب
بقیه در ادامه مطلب....
خونه خاله بودیم و آجی مبینا از مدرسه اومد و مقنعه اش رو زدی سرت
پارک
جشنواره بادبادکها در اردیبهشت ماه
حیاط خونمون
گلهای نازه حیاطمون
رای عروسی دختر عممبا قطار رفتیم دزفول.تو هم اولین بارت بود که قطار میدیدی.به حدیی خوشحال بودی و ذوق زده که خندم گرفته بود بهتیه سره میگفتی تتااااار تتاااار(قطار)
وقتی که سوار شدیم خوشبختانه هیچکی تو کوپه ما نبود و دوتامون تنها بودی تو هم حسابی واسه خودت خوشحالی کردی
وقتی که ملافه ها رو اوردن گفتی که میخوای بخوابی
بعدم که روزنامه خودنت اومد
بازم رودخونه و آب بازی
روز عروسی
آتریسا که خیییل دوسش داری و یه بار که کوچیکتر بود دیدیش و یه سره اسمش روی زبونت بود ...
آتیسا ......آتیسا
پارک سرچشمه عباس آباد.ووو
مامان جون اینا و با خاله اینا اومدن بودن خونمون .با هم رفته بودیم
تول سه سالگیت و جشن کوچولویی که گرفتیم
قربونت بشم که اینقدر خوشحال بودی و میرقصیدی
برای بار چندم شمع رو روشن کردیم و فوت کردی
عروسکم انشالله تولد 120 سالگیت
بقیه عکسها در پست بعدی