بازي بازي .....
آرمينا 1 سال و 2 ماه و 15 روزه
عمه زحمت كشيد و بازم واست يه عالمه اسباب بازي خريده.يكيشون
وسايل آشپزخونس كه خيلي دوست داري .يه موقع هايي كه داري
خودت بازي ميكني يواشكي نگات ميكنم .
خيلي قشنگ و خوب بازي ميكني .
نميتونم بگم كه اون لحظه كه نگات ميكنم چه حسي دارم .حس
خوشحالي و حيرت و تعجب از اينكه از كجا ميدوني چه استفاده اي
دارن .
مثلا يه بار كه آروم نگات ميكردم گاز رو گذاشته بودي و كاسه رو
ميخواستي بزاري سر گاز ولي ته كاسه گرد بود و راحت نميموند
چونكه محكم ميزاشتيش سر گاز ميافتاد چند بار كه گذاشتيش و افتاد
بيخيال شدي و يه كاسه ديگه گذاشتي كه ته ظرف صاف بود با به بار
گذاشتن سر گاز موند و بعد قاشق رو برداشتي و شروع كردي به هم
زدن .وقاشق رو ميزاشتي توي دهنت يعني داري چيزي ميخوري
يا مثلا ليوان رو سر ميكشي و ميگي آبه.
و اين فرغون رو هم عمه واست اورده كه خيلي دوسش داري
كنترل و بطري هم جزو اسباب بازي هات شده .
واين تلفن رو آجي سارا واست خريده آهنگ ميزنه و روي هر شماره يه
ميوه داره كه اسم ميوه رو به انگليسي ميگه
الان كه دارم مينويسم ساكتي ميبينم كه رفتي پيش سيم سيار
تلويزيون و داري تلاش ميكني كه دوشاخه رو بزاري توي پريز برق .
ببين عزيزم چقدر شيطون و باهوش شدي .
خيييييييييييييييييييلي دوست داريم .
راستي اگه چند روز نبودم به خاطر اين بود كه دوباره مريض شدي اما
اين بار يكم اسهال گرفتي و پات شديد قرمزشده و سوخته اين چند روز
همش درگير پوشك عوض كردن و مواظبت ازت بودم .الان خيلي بهتري
ولي دو روز اول خيلي اذيت شدي وقتي ميگرفتمت زير آب كه پشتت
خنك بشه الهي بميرم از ته دل جيغ ميزدي و گريه ميكردي اولين بار بود
اينجوري گريه ميكردي دلم واست كباب ميشد الان خيلي بهتر شدي و
قرمزي فقط يكم مونده .
اميدوارم هيچ بچه هاي مريض نباشه چون ديدن مريضي بچه خيلي
سخته .
خدايا شكرت به خاطر سلامتيون