اواخر 17 ماهگی موطلاییم....
آرمینا 17 ماه و 28 روزه عزیز دلم به حدی کارهای شیرین و بامزه ای انجام میدی که یه موقع هایی من و بابا تعجب میکنیم و البته از ته دل میخندیم .و گاهی میگم کاش میشه توی همین سن بمونی . خیلی باهوشی و معنی همه حرفها ما رو به خوبی متوجه میشه .میخوام از کارات بنویسم خدا کنه همشون یادم باشه تا برات بگم. مثلا اون روزی جورابت رو اورده بودی و میگفتی پات کنم .داشتم ظرف میشستم. گفتم ببر بده بابا پات کنه. همینطور که نگام میکردی یکم فکر کردی و راه افتادی رفتی پیش بابا نشستی جلوش و جوراب رو به سمتش گرفتی و گفتی که پات کنه. فلش رو از پشت تلویزیون در اوردم داشتی به دقت نگام میکردی.گذاشتم ر...
نویسنده :
مامان مريم
11:20