كارهايي كه در 9ماهگي انجام ميدي

اول كه دختر گلم شيرين زبون شدي  و چندكلمه ميتوني بگي.

به مامان ميگي: مَمَ

به بابا ميگي :بَبَ. وتازگي بابا

به غذا يا آب ميگي:به به

كلمات ديگه كه ميگي  : دَدَ  ،  اَوَه ،  وَوَوَوَ .

هر خورده آشغال يا يه چيز كوچولو روي زمين ببيني با انگشتاي ظريف

 و كوچولو ميگيري حالا خدارو شكر كه توي دهنت نميبري.يه موقع

 هايي مدتي با ي خورده ريزه روي زمين مشغول ميشي .ميگيري و

 ميندازيش زمين بعد دوباره با انگشتات برش ميداري. اينجوري

 ميگري....

كاملا مستقل ميشيني و موقعي كه مثلا سبزي تميز ميكنم يا با بابا

 چايي ميخوريم شما رو ميزارم بشيني چون اينجوري نميتوني تكون

 بخوري و سمت چايي يا چيزي كه روي زمينه بيايي.

عاشق مويي.مثلا اگه در حالت استراحت خوابيده باشيم و ويا توي

 روروئك باشي همچنان كه داري دور ميخوري اگه يه كله جلوي دستت

 باشه موهاش رو ميكشي .جالب اينجاست كه خودت هم ميدوني كار

 خوبي انجام نميدي چون وقتي موهامون رو ميكشي نگاهمون ميكني

 و ميخندي .چند روز پيش كه رها و مامانش (از دوستاي مامانه)اومده

 بودن خونمون رها سر زمين  بازي ميكرد و شما  كه توي روروئك بودی

 از بالا موهاش رو كشيدي و يه بار هم موهاي مامانش رو .من رو

 ميگي

تلويزيون تماشا كردن رو خيلي دوست داري موقع غذا دادن بهت جلوي

 تلويزيون ميزارمت و در حالاي كه نگاه تلويزيون ميكني حواست پرت

ميشه و همه غذات رو ميخوري.

امروز دوبار ديدمت كه از حالت نشسته ميري روي سينه .دوتا دستات

 رو ميزاري زمين يكم روي زانو ميري واينجوري دوباره ميري سراغ

شيطوني كردن .ولي جالبه كه با نهايت دقت و احتياط اين كار رو انجام

ميدي.

بيرون رفتن رو خيلي دوست داري و هميشه مشتاقي .هرجا بچه هارو ميبيني يه جوري واسشون ميخندي و صداشون ميزني كه خيي بامزه ميشي .واسه صدا زدن ميگي اَ اَ اَ.

خلاصه اينكه خيلي خيلي شيريني و من و بابا هر روزيه عالمه به كارات ميخنديم از تو و بودن در كنار تو خوشحاليم