ادامه لباس عروسي

گفته بودم كه كفش وكلاه واسه لباسهات هنوز نخريدم ولي بالاخره بعد از بارها بابايي رو بازار بردن تونستيم يه كفش خوشكل واست بخريم و كلاه هم كه اصلا چيز خوشكل ومناسب نديديم

اينم كفش ناناز دخملي

فدات بشم با اون پاهاي خوشمل موقعي كه پات كردم تامدتي با پاهات و كفشت سرگرم بودي وبازي ميكردي فكر كنم كه خوشت اومده بود.قربوووووووونت بشم من و بابا موقع خريدن كلي ذوق كرده بوديم آخه مثل كفشهاي عروسكن.

اما مامان به يه آرزوي كوچيكش رسيد واون هم خريدن گير واسه دخملش.من كه كلا به خريدن گير و گل سر خيلي علاقه دارم بعد از اينكه فهميدمكه نينيم  يه دخمل ناز  پيش خودم گفتم كه از اين به بعد واسه دخملي ميخرم ولي چي شد. دخملي با موهاي كم به دنيا اومد كه بعد از 20روز همون موي كم هم كامل ريخت خيلي ناراحت بودم كه چرا دخمل من مو نداره ولي بعد از مدتي موهاي طلايي خوشكل شما رشد كرد هر چند كه حالا هم اندازه اي نيست كه  گل بزنم  ولي باز هم با كلي ذوق اينا رو واست خريدم اميدوارم زود زود موهات رشد كنند و بلند بشن

به خاطر يه موضوع هم ازت ناراحتم ببين دستت رو چكار كردي مدتي بازيت شده وموقع شير خوردن  با انگشت اشاره انگشت شستت رو با ناخن زخم ميكني .عصبانيييييييييييم

خدا كنه اين عادتت  زود يادت بره