روروئك سوار شدن دخملي
اول ماماني ميخواد يكم واست درد ودل كنه.
موقعه هايي كه بابايي خونه نيست و سر كاره نميزاري
ماماني هيچ كاري انجام بده.
چونكه نميشه تنهات بزارم و به محض اينكه از
جلو ديدت ميرم نق ميزني ويا ميزني زير گريه و
يا بايد ميموندم پيشت ويا هر جا ميرفتم ميبردمت باهام.
تا اينكه من بابا تصميم گرفتيم روروئك خانم رو افتتاح كنيم .
نميدونستم ميتوني توش بموني يا نه. كه شكر خدا مورد استقبال شما هم قرار گرفت.
عكساش رو ببين....
مثلا اينجا كه توي آشپزخونه مامان رو همراهي ميكني
قربونت بشم كه خوابت گرفته
موقعي كه اينجايي تمام نگاهت به تابه و سر بالا همش تاب رو نگاه ميكني
اين پرده رو خيلي دوست داري موقعي كه تو بغلمون
از اونجا رد ميشيم از قبل آمادهاي واسه گرفتنش
با روروئك هم كه رد شدي باز هم.....ميبيني گرفتيش و كلي باهاش سرگرم ميشي.
وخلاصه اينكه يكم مشكلات مامان كم شده وشما هم سر گرم شدي و ديگه ياد گرفتي كه اگه دكمه هاش رو بزني موزيك پخش ميشه و كلي ذوق ميكني.