آرمينا.... عزيزم......
دخمل مامانی خانم شدی و اسمت رو ميشناسي وازهر کجا که صدات بزنیم و هر موقع که اسمت رو میشنوی برمیگردی .
اینجا موقعيه كه از پشت سر صدات ميزنم آروم آروم برميگردي به سمت مامان
و يه دور كامل ميزني اينجوري....
آرمینا جان...
دخترم...
عسل مامان...
نفس مامان...
وبعد از دیدن مامان همچنان به را ه خودت ادامه ميدی
دختر گلم خسته شد مامانی فدات بشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی