اولين غذا خوردن
بالاخره شما هم غذا خوردی البته فعلا نشاسته و فرنی که با آرد برنجی که خودم واست درست کردم.
خوشحالم که میتونم بهت غذا بدم آخه خیلی ناراحت میشدم وقتی که ما غذا میخوردیم نگاهت به قاشق ما بالا و پایین میرفت.
ميدونم زوده و بايد تا 6ماهگيت صبر ميكردم ولي آخه اين ماه اضافه وزنت خیلی کم ّّبود .
وقتي دكترت گفت فقط 400گرم وزن اضافه كردي خيلي ناراحت شدم .شير خوردنت خوبه
فكر كنم به خاطر اينه كه خيلي شيطوني ميكني و بازي و فعاليتت
زياده .دائما در حال دست و پا زدنو غلت خوردني يه لحظه بدون حركت و آروم نمیمونی.
خلاصه اينكه مامان وبابا تصميم گرفتيم كه با يكي دو قاشق شروع كنیم تا عسل ماماني اشتهاش باز بشه .
عزيزم خوب غذا بخور تا تپل بشيالبته واسه من تپلي خيلي مهم نيست اول دوست دارم سالم باشي و اينكه حداقل ماهيانه 1كيلو رو اضافه كني .
از مزش خوشت اومده بود وبا اشتها میخوردی .
اینم عکساشه
نوش جونت بشه مامان جان.
البته روز اول خوب خوردی دیروز که واست فرنی درست کردم نخوردی و صورتت رو برمیگردونددی.
خیلی ناراحت شدم و نگران از اینکه نکنه دیگه نخوری و خوشت نیاد ولی امروز که دوباره بهت نشاسته دادم خوردی ویکم امیدوار شدم
بدون که مامانی خیلی دوست داره.