اولين محرم
رفتن اولين بار بعد از تولدت به دزفول همزمان با محرم شد تو راه اذيت نكردي ومثل هميشه دختر گلي بودي .
تاسوعا وعاشورا اونجا بوديم كه البته به خاطر بارندگي و سردي هوا
خيلي نشد بيرون بريم. خيلي دوست داشتم كه اولين محرم رو لباس
عزاداري امام حسين بپو
به خاطر روضه مامان جون دورو برت حسابي شلوغ بود و تو هم خيلي خوب با بقيه ارتباط برقرار ميكردي و واسه همه ميخنديدي ودست تكون ميدادي و بقيه رو از اين كارت خوشحال ميكردي .خونه عمه هم رفتيم كه خيلي خوش گذشت.
اينجا تو ماشيني كه خواب بودي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی