عکسسسسسسسسسس
آرمینا 23 ماه و 23 روزه
سلام عزیز دل مامان .
نمیدونم چکار کنم اصلا وقت نمیکنم زودتر از این و یا مثل قبلا تند تند بیام و برات عکس بزارم .یه عالمه عکس مونده که هنوز برات نزاشتم .
این عکس ها حدود 1 ماه پیشه .رفته بودیم پارک.
بقیه در ادامه مطلب....
عاشق مسواکت هستی حتی وقتی میخوابی
اینجا رفته بودیم پیتزا بخوریم که استخر توپ داشت تو هم سیر دل بازی کردی.
اینجا میرفتی و توپها رو برام می اوردی .
یهو دیدم اگه ولت کنم به حال خودت همه توپهای استخر رو میاری منم بهت میدادم و میگفتم ببر بزار سر جاش .که خیلی خوشت اومده بود و تند میرفتی .عزیزم فکر میکردی داریم بازی میکنیم
نمیدونم چند بار رفتی و اومدی .
اینجا هم بابا داشت ماشین رو میشست . از اول تا آخرش توی حیاط بودی دستت رو زیر شیر آب که اب ازش چکه میکرد گرفته بودی و یا آب میخوردی یا آب میزدی به موهات .وقتی بردمت خونه خیس آب شده بودی.
عروسکت رو سوار کرده بودی و تلویزیون نگاه میکردی
سه هفته پیش مامان جون و بابا جون وخاله اومده بودن خونمون ناهار رفته بودیم بیرون .اونجا یه چشمه بود . تو هم که عاشق آبی خودت ببین چکار کردی
آرمینا و عزیز خاله مبینا
و اینجا میخوای بری توی لباسشویی
این کفشها رو که برات خریده بودم خیلی دوستشون داشتی تا دو روز توی خونه پات بود حتی وقتی میخوابیدی حاضر نبودی از پات در بیارمشون
و اینجا داشتیم میرفتیم بیرون .این کیف دستی خودمه که دستته.خیلی دوستش داری و چند وقتیه که هرجا میری با خودت میبریش
این پست رو از دو هفته پیش واست آماده کرده بودم .ولی کامل نبود همه عکسها رو که حجمشون رو کم کرده بودم رو دستاپ بود که ویندوز پرید.و همه عکسها پاک شد .
تا بابا یه ویندوز دیگه نصب کردی و حوصله من سر جاش اومد که دوباره همه عکسها رو از اول انتخاب کنم و دوباره حجم کم کنم طول کشید
.ولی دوباره زود زودی میام