پاییخت گردی....
دوشنبه هفته قبل در فرصتی که پیش اومد سفر چهار روزه ای به تهران داشتیم .هم تهران گردی و هم خرید.اول که بگم خیلی نگران بودم اذیت و یا خسته بشی ولی در اینجوری نشد.توی بازار وقتی خسته میشدی میزاشتم یکم راه بری و بازی کنی .البته بیشتر بغل من و بابا بودی و از این بابت حسابی کیفور بودی
یه چیز تعریف کنم ، بیشتر مسیرها رو با مترو میرفتیم . وقتی که سوار پله برقی یا مترو میشدیم ما فقط منتظر میشدیم که قیافه اینجوریت رو ببینیم.خیلی باحال بود مخصوصا پله برقی غش غش میخندیدی.البته شهر خودمون هم که سوار میشیم همین حالت رو داری.یه چیز بگم این حالتتشامل مواقعی که توی آسانسور هستیم نیز شامل میشه
خودم که خرید نکردم بیشتر برای تو لباس خریدم و یکم چیزای دیگه.وحالا بگم از تهران گردی.
یک روز عصر تا شب رفتیم برج میلاد.حسابی برای خودت دویدی و به همه جا سرک کشیدی عکس ها رو ببینیم....
نمایی از برج میلاد در شب
نمایی از تهران در شب
ماشین ها رو دیده بودی و یه ذوقی کرده بودی که نگو ولی کسی نبود که سوارت کنم و دور بخوری.همینجوری نشوندمت توی ماشین .همش میگفتی که دورت بدم. خیلی دوست داشتی آخرش که پیاده نمیشدی به یه عالمه کلک و وعده وعید پیادت کردم.
جای دیگه ای که رفتیم کاخ سعد آباد بود.
باغ بسیار زیبا و درختان سر به فلک کشیده واینقدر پیاده روی داشت که دیگه نا و نفس نداشتیم ولی هوا خیلی عالی و خوب بود.توی کاخها که عکس گرفتن ممنوع بود و همه عکسات از مناظر باغ هست.
آرمینا و بابا
دختر خسته من
اینجا رفته بودیم پارک
اگر چه سفر کوتاه بود ولی خوش گذشت .اگر امام رضا ما را بطلبد پنجشنبه عازم مشهد هستیم.اولین سفر سه نفرمون به مشهد .فعلا بای بای