اردیبهشت زیبا
اردیبهشت زیبا آرمینا 21 ماه و 9 روز
سلام نفس مامان.
اول با تاخیر 21 ماهه شدنت رو تبریک میگم.
مامان ببخشید اگه تنبل شدم و کمتر میام برات بنویسم. این روزا که هوا خیلی خوب شده بعد از چند ماه اسارت توی خونه بیشتر میبرمت بیرون تا بازی کنی. توی کوچه وقتی که بچه ها توپ بازی میکنند میری نزدیکشون و نگاهشون میکنی و با شادی اونها توهم جیغ خوشحال میکنی و مثل بقیه دنبال توپ میدویی.
ویا میریم پارک.خلاصه اینکه هر روز عصر میریم بیرون.اگه بابا خونه باشه از طبیعت بهار استفاده میکنیم و میریم در دل طبیعت. وای من که عاشق این فصل از سال هستم.
حالا بریم عکسها رو ببینیم.
اینجا جاده خنداب هست عکسها مربوط به حدود 20 روز پیشه.گوسفندهارو دیده بودی و صداشون میزدی بَ بَ بَ بَ
شکوفه ای درخت سیب و آلبالو. ولی واقعا توی عکس نمیشه زیبایی که دارن رو دید
اینجا هفت عمارت در جاده ازنا ست که یه روز جمعه با دوستامون رفته بودیم.چشمه ای اونجا بود که آبش خیلی سرد بود ولی هیچ چیز جلو دارت نبود میخواستی همش توی آب باشی.آخرش پات مثل قالب یخ شده بود
اینجا یه روز بارونیه که رفتیم توی خیابونها دور بخوریم. عادت کردی وقتی بابا پیاده بشه بری رو صندلیش بشینی و با فرمون بازی کنی.
این کتاب رو یه بار که رفته بودیم توی مغازه انتخاب کردی به خاطر عکس ماهی روی جلدش بود .هر کاری کردیم که ازت بگیرم ببینم کتابش چی هست اجازه ندادی و فکر میکردی میخوام ازت بگیرمش.تا شب از دستت نمیافتاد در که آخرش هم باهاش خوابیدی دیدم که مناسب سنت نیست
تا پست بعدی که قول میدم زود زود بیام
عکس شکوفه ها هم واقعا زیباست من که بادیدن شکوفه های سیب عطرش و هم حس می کنم بس که دوست دارم
عکس ها واقعا زیبا شده البته با وجود آرمینا جون که دوست داره بره تو آب
