سفر به قشم قسمت دوم
آرمینا 2 سال و 6 ماه و 19 روز
در ادامه پست قبل باید بگم که.....
یه روز دیگه بازم رفتیم ساحل و شما هم باز شنا و ماسه بازی.
بقیه عکسها در ادامه مطلب......
بابا با خودش بردت تو آب تو هم سردت شد و دیگه دوست نداشتی بری و بازی
کنی.لباسات رو عوض کردم .شال من رو زده بودی سرت
همون شب رفتیم کشتی تفریحی .که موسیقی زنده داشت و گشت دریایی.
همون اولش که رسیدیم خوابت برد.
از بس خسته بودی و اون روز بود که شنا کرده بودی
اینجام روز آخره .وقتی که داشتیم از قشم بیرون میرفتیم .وایسادیم کنار ساحل و
عکس انداختیم.یه جورایی دلمون نمیومد و دوست داشتیم بیشتر بمونیم.
و اما اینجا....
بازم با ماشین سوار کشتی شدیم که ما رو ببرن اونور آب.
این بار بالا نرفتیم و سمت در بیرون کشتی موندیم.
این طناب رو زده بودن که کسی از این قسمت رد نشه.ولی همش میخواستی
بری اونور طناب
بعد از اینکه به بندر پل رسیدیم این بار از یزد برگشتیم.
شب حدود 9 بود رسیدیم یزد.شب استراحت کردیم و صبح رفتیم تا از جاهای
دیدنی یزد دیدن کنیم.
اول رفتیم آتشکده زرتشتیان.
این آتش که پشت سرت هست 1540 سال هست که خاموش نشده و اون رو
روشن نگه داشتن
میدان امیر چقماق
بافت تاریخی و سنتی یزد
مسجد جامع
اینقدر راه رفتیم که خسته و هلاک بودی و تو بغل بابا خوابت برد
بعد از اون به یه مغازه رفتیم و از همه شیرین های خوشمزه و عالی یزد خریدیم.
قطاب و حاجی بادام و لوزهای شکری و باقلوا و مسقطی و نقل.
بعد پرسیدیم و رستوران خوب رو بهمون معرفی کردن که محیط سنتی و خیلی
زیبایی داشت و البته غذاش هم خیلی خوشمزه بود.
حدود 2 ظهر بود که یزد رو ترک کردیم به قصد اراک. و 11 شب رسیدیم خونه .تو
این مدت همش خواب بودی.
سفر خیلی خوبی بود و خوش گذشت .
واز همه مهمتر اینکه خیلی خوب بودی و اذیت نکردی
و به خودت هم خوش گذشت
خداروشکر.
فردا صبح به امید خدا عازم خوزستان هستیم تا با خانواده دیداری تازه کنیم.
حتما همگی شما مطلع هستید که مردم عزیز خوزستان دچار چه مشکلی هستند و در چه هوایی نفس میکشن.هوایی که پر از هزار تا میکروب و آلودگی و ویروس هست.
خبرهایی که میشنوم و عکسهایی که میبینم واقعا متاثرم میکنه .واقعا نگران خانواده و همه هم استانی های خودم هستم.
حق مردم خوزستان اینگونه نیست.
امیدوارم هرچی زدوتر مسولان عزیز کشورمون به دنبال راه حلی برای برطرف شدن مشکل پیدا کنند.
واسه مردم خوزستان دعا کنید.