دوشنبه هفته قبل در فرصتی که پیش اومد سفر چهار روزه ای به تهران داشتیم .هم تهران گردی و هم خرید.اول که بگم خیلی نگران بودم اذیت و یا خسته بشی ولی در اینجوری نشد.توی بازار وقتی خسته میشدی میزاشتم یکم راه بری و بازی کنی .البته بیشتر بغل من و بابا بودی و از این بابت حسابی کیفور بودی یه چیز تعریف کنم ، بیشتر مسیرها رو با مترو میرفتیم . وقتی که سوار پله برقی یا مترو میشدیم ما فقط منتظر میشدیم که قیافه اینجوریت رو ببینیم. خیلی باحال بود مخصوصا پله برقی غش غش میخندیدی.البته شهر خودمون هم که سوار میشیم همین حالت رو داری.یه چیز بگم این حالتت شامل مواقعی که توی آسانسور هستیم نیز شامل میشه خودم که خرید نکردم بیشتر برای تو ل...